به گزارش خبرگزاری فارس از لارستان، با شروع جنگ تحمیلی رژیم بعث عراق علیه ایران، نوجوانان و جوانان ما که تجسمگران رشادت، غیورمردی و دلیری بودهاند خود را به مناطق جنگی میرساندند تا از میهن اسلامی خود دفاع کنند.
علی رحمانپور از شهدای اهل سنت بخش صحرای باغ لارستان، از همان جوانان پاک و دل از دنیا بریده ای بود که رهسپار جبهه جنگ شد و در میدان حق علیه باطل دعوت حق را لبیک گفت و آسمانی شد.
قصه زندگی شهید علی رحمانپور که در منطقه کرمانشاه و جبهه سرپل ذهاب به خدمت و دفاع از میهن اسلامی مشغول بوده است را برادرش حسین رحمانپور در گفتگو با خبرنگار فارس حکایت می کند.
حسین که هفت سال از شهید علی،کوچکتر است اما به طور دقیق برادر شهیدش را می شناسد و کتاب زندگی و سرگذشت او را به یاد دارد برایم می گوید: علی فرزند پنجم خانواده ما بود، تحصیلاتش را فقط تا مقطع ابتدایی ادامه داد و پس از آن به دلیل شرایط دشوار زندگی عشایری پدرم، علی کمک و در خدمت پدر بودن را بر مدرسه ترجیح داد.
خادمی مردم، صفت بارز شهید رحمانپور
از حسین پرسیدم شهید علی رحمانپور چه ویژگی اخلاقی بسزایی داشت که زبانزد همه بوده است و او پاسخ داد: علی عاشق خدمت به مردم بود، هر کاری که از دستش برمی آمد برای مردم انجام می داد حتی در حد جابجایی یک خار از مسیر عبور و مرور که به پای کسی نرود و در تمام طول مدت زندگیاش این ویژگی همیشه همراه او بود و در پایان با نثار خونش، خدمت بزرگی را به جا آورد.
رفیق بسیجی، همپای شهادت
برادر شهید علی رحمانپور از قصه عضویت علی در بسیج و خدمات و فعالیت های ارزنده اش می گفت تا رسید به جایی که علی با یکی از همشهریانش به نام شهید اسماعیل کریمی نیا که رفیقانی صمیمی و ملازم بودند در بسیج هم خدمت میکردند و حکایت رفاقتشان به جایی رسید که قصه آن را در آسمانها دنبال کردند، شهیدانی که به فاصله یک ماه به هم پیوستند.
شهیدی که به خواب پدر آمد
از حسین خواستم برایم بگوید که چطور از خبر شهادت علی باخبر شدند آن هم در روزگارانی که اخبار به سرعت امروز منتشر نمی شد و او گفت: علی از نیروهای ارتش بود که در منطقه کرمانشاه و در جبهه جنگ سرپل ذهاب به خدمت و دفاع مشغول بود در تاریخ ۱۳۶۶/۸/۴ از طرف یکی از همرزمان علی به نام رحمانی نامه ای به دست ما رسید با این مضمون که علی در اثر اصابت ترکش به پایش مجروح و دچار آسیب شده است، اما پدرم گفت: من خواب دیده ام علی شهید شده است.
حسین ادامه داد: پیگیری ها از شیراز انجام شد، اسم علی در لیست این شهدا نبود، به محل پادگان خدمت علی به کرمانشاه رفتند و از آنجا به سمت سر پل ذهاب، که در نهایت شهادت علی در جبهه سرپل ذهاب با اصابت ترکش به پشت سرش در تاریخ ۱۳۶۶/۸/۳ تأیید شد و در تاریخ ۱۳۶۶/۸/۱۷ پیکر علی به منطقه آورده شد.
حسین گفت: زمانی که شهادت علی تأیید شد یادم به خاطره آخرین مرخصی علی افتاد که خودش میگفت این آخرین مرخصی من است و از همه حلالیت می طلبید و خداحافظی میکرد و نگاه های امیدوار پدرم که به علی می گفت: خدمتت تمام می شود برمیگردی مراسم ازدواج تو را برگزار میکنیم... اما او با خداحافظی به آخرین دیدار پایان داد.
اما امروز اگرچه خانواده شهید علی رحمانپور بغض از دست دادن عزیزشان را همواره در دل دارند اما شهادتش را برای او و خودشان افتخار میدانند.
برادر شهید رحمانپور ادامه میدهد: علی سعادتمندانه بزرگترین افتخار و بزرگترین درجه را کسب کرد و با پاکی از این دنیا رفت من به حال خودم غصه و به علی و جایگاهش غبطه میخورم.
شهدا بهترین سرمایه خود را که جانشان بود فدا کردند تا انقلاب و ارزشهای ناب اسلامی زنده بماند و عزت و اقتدار امروز ملت ایران در عرصههای مختلف ثمره خون این شهدا است و اینک ادامه این مسیر و پاسداشت این خون های پرثمر بر دوش ما می باشد.
انتهای پیام/ن